• وبلاگ : کنج دل🩶
  • يادداشت : ميگن برادر مرگه
  • نظرات : 4 خصوصي ، 10 عمومي
  • mp3 player شوکر
     
    ايشالا خدا سايه مادرتو بالا سرت حفظ کنه .... بهش محبت کن خيلي ثواب داره ... مادره
    پاسخ

    ممنون تپلي جان.چشم حتما....
    + مامان خانومي 


    منم از اين ترسا دارم . دعا بخون آروم ميشي .

    عذاب وجدان نداشته باش . اميدوارم سايه مامانت سالهاي سال بالاسرتون باشه . خدا اونو واسه شما و تورو واسه دخترا نگهدار باشه

    راستي چه خبر از سوهان روح

    پاسخ

    ترس واقعا چيز بديه. منم اميدوارم عزيزم مرسي . همچنان با وجود تمهيداتي که انديشيدم پابرجاست و فرقي نکرده.احساس ميکنم با وجود تذکراتم بدتر شده و بيشتر لج ميکنه .اعجوبه ايه واسه خودش.
    هر وقت احساس ترس مي کني براي خودت آيه الکرسي بخون تا آروم بشي و يا آهنگ بذار توي خونه تا صداهاي اشياء که طبيعي هم هست نگرانت نکنه.
    آدم اگر بخواد زندگي و پدر و مادرش رو با بقيه مقايسه کنه هميشه فکر مي کنه کم داره
    پاسخ

    ممنون ليلي جون از راهنماييت . همين کارو ميکنم .در مورد مقايسه هم درست ميگي .اما من طرز رفتار مادرم رو با کسي مقايسه نميکنم بلکه با معيارهاي مادر بودن ميسنجم .
    + الهام 
    اي جانم به اين دخمرت جاي مادرت خالي نباشه عزيزم
    چرا اينهمه ترس گلم سعي کن زودتر حلش کني و بچه ها هم نفهمن چون ترسو بار ميان و بي دليل ميترسن
    پاسخ

    قربونت عزيزم .خيلي ممنون.راست ميگي چون الان هم يگانه فوق العاده ترسو هست .
    + مامان کيارش 
    سلام صحرا جون
    انشاله که مادرت بهتر ميشه عزيزم
    مادر رو وقتي ميفهميم که مادر ميشيم من همين الانش که هيچ کاري واسه کيارش نکردم کلي ازش انتظار دارم و فکر ميکنم مادر خوبيم
    چه برسه به مادرامون
    اگه حتي کوتاهي هم بوده بخاطر عقايد و اعتقاداتشون بوده نه از سر عمد
    مگه ميشه مادري بخواد بچشو اذيت کنه يا کمش بزاره
    صحرا جونم مواظب باش بعدا پشيمون نشي
    راستي اين ترس رو منم دارم بيشتر هم وقتي ميشه که اعصابم خرد باشه
    پاسخ

    سلام منصوره جونم .ممنون عزيزم.ايشالا مادر شما هم همييشه سالم باشن .شايد منم به خاطر همين مادر بودنه که خيلي توقعم از مادرم بيشتر شده .شايد ما بيشتر از قديم به بچه هامون ميرسيم و خودمونو با اونا مقايسه ميکنيم و فکر ميکنيم کاري واسمون نکردند .با اينکه گاهي ميگم ما چقدر راحتيم و همه چي دم دستمونه .بيشتر اين ترسا از اعصابه .منم اينو فهميدم که هر وقت عصبي هستم بيشتر ترس به سراغم مياد .
    + توتي 
    سلام خانومي
    اين چه حرفيه؟ ايشالا که سال هاي سال مادرت بيان پيشتون و شما برين ديدن ايشون. در مورد اين که حس دوگانه مياد سراغت خوب مادر هر چقدر کم گذاشته باشه ولي بايد احترامشو داشت و واجبه که احترام پدر و مادر رو نگه داريم. به قول خودت همين 9 ماه خودش کلي يه آدمو مديون مادرش مي کنه که نمي تونه زحمتشو جبران کنه
    در مورد ترست هم اينا همش از تنهاييه يه ذره بيشتر بيرون برو با بچهه ا برين پياده روي تو خونه موندن آدمو به مرز جنون مي کشونه
    پاسخ

    سلام گلم .ممنون توتي جونم .درست ميگي . هميشه سعي کردم احترامشو داشته باشم و بهش بي حرمتي نکنم . خدا کمک کنه که بتونم به ترسم غلبه کنم . البته ياد خودش بيشتر وقتا نجاتم ميده .
    + 2 عـــدد وروجـــکــــ 
    ايشالله که ساليان سال سايه مادر بالاي سرت باشه
    هيچکس دلسوزتر از مادر نيست براي ادم
    و هميشه قدرشو بدون
    تو داري ميگي که بين خواهر برادرا فرق ميزاشته اما اين بچه ها هستن که اينجوري فک ميکنن...واگر نه براي مادر و پدر هيچ کدوم جنس فرق نداره...اين بچه ها هستن که خودشونو با رفتارشون جلوي پدر مادر عزيز ميکنن
    بيشتر هواي مادرتو داشته باش تا بعد100 سال دلت نسوزه
    فک کنم زيادي استرس داشته باشي و همين باعث ترس شده تو وجودت...


    پاسخ

    ممنون دوستم .مادر خيلي دلسوزه ولي من يه برادر بيشتر ندارم و رفتار مادرم همه رو نه فقط منو تحت تاثير گذاشته در صورتي که برادرم هيچ کاري براش نکرده و هميشه تو رنج و عذاب گذاشتتش ولي بازم از من عزيزتره .در مورد ترس هم دقيقا همين طوره که ميگي .
    سلام صحرا جان... در مورد مادر نوشتي اينقدر قشنگ گفتي که بغضم گرفت..... انشالا که ساليان سال کنارتون باشه وسايش بالاي سرتون.....عزيزم خيلي از مادرا هستن که شايد نتونن اونجور که اولادشونو دوس دارن بهش ابراز محبت کنن... ولي دل مادر همون دل مهربونيه که حاضر نيست خاري کف پاي بچه هاش بره....بازم براش آرزوي سلامتي دارم... وهمينطور براي خودت هم آرزوي آرامش با تمام وجود
    پاسخ

    سلام خانومي جون .نبينم بغضت رو. ايشالا همه مادرا .بله درسته مشکلشون همينه که گفتي عزيزم . ياد خدا همواره آرام بخش دل و جانت باد .


    جاي مادرمهربونت خالي نباشه عزيزم

    اعزيزم خودتوناراحت نکن بيشترماماناپسري هستن وبهشون بيشتراهميت ميدن ولي اين نبايدباعث بشه که بين مادروفرزندفاصله بيفته ...شايدتواين طوري فکرکني ولي من مطمئنم که مادرطاقت ديدن اينکه خارتوپاي بچش بره رونداره حالاچه پسرباشه چه دختر

    مواظب گل دخملات باش وميبوسمشون

    پاسخ

    ممنون عزيزم.پس از شانس ما مادر همسري دختريه و اونم درد منو داره.منم بعد مادر شدن و چشيدن همين حسهاي مادرانه که گفتي بيشتر به اين واقعيت که مادر من يه ادم خاصه پي بردم .اما من هر چي اين فاصله رو پر ميکنم اون خالي ميکنه . شما هم مواظب گلاي قشنگت باش.

    اول بذار يه ماچ بفرستم واسه اون جيگري خانومي و حسابي بچلنومش ايــــــــــــــــــــــــم آخيــــــــش

    خب حالا با فراغ بال: سلام

    راستش من خيلي از حرفاتو درک نمي کنم چون فقط دوران بلوغم بود که فکر مي کردم مادرم واسم کم گذاشته اما بعدش ديدم که نه، نه تنها کم نذاشته که خيلي هم زياد تر از توان و وظيفه اش واسم کرده. اما ترس و نگرانيتو درک مي کنم. خداييش وجودشون، نفسهاشون، دعاهاشون و گرمي اون نگاه مهربونشون خيلي از تهي هاي زندگي رو پر مي کنه.

    فقط مي تونم از درگاه خداوند براي همه شون سلامتي و عمر طولاني با عزت مسئلت کنم.

    يادت نره گلم، تو الان خودتم يه مامان خانومي هستي که بايد به ترسها غلبه کني و بندازيشون دور، چون گلاي باغ زندگيت به وجودت خيلي خيلي نياز دارند.

    پاسخ

    اول يه ماچ آبدار از طرف باران رو لپ خاله گلش دوم خدا رو شکر که اين حس رو نسبت به مادرتون داريد.راستش من اصلا تو سن بلوغ يا حتي سالها بعد اينجور نبودم ولي با گذشت ساليان و چشيدن غربت و برخورد با ادما به اين درک رسيدم و باور کن اين يه حس گذرا و کاذب نيست .هر کس تا حالا برخوردي با مادرم داشته اينو فهميده و گاها بيان کرده و باعث تشديد حس من شده.