عزیز مدت های طولانی ام؛
تو که میدانستی
من زخمهای بسیاری دارم،
تو چرا عمیقترین زخمِ من شدی
...
تلخ است
ولی چاره چیست؟
به زخم هایت اگر فکر کنی،
بیشتر دهان باز می کند...
اگر فکر نکنی
یقینا مُرده ای...
****
عزیز مدتهای طولانیام؛ می دانی؛
بعضی زخم ها اهل رفتن نیستند، وفادارند...
...
او عزیزترین زخم من است
زیباترین اندوهم
فراموشش نمی کنم
او دوست داشتنی ترین
دلیل ویرانی من است...
****
عزیز مدت های طولانی ام؛
من،
به جای تمام کلماتی که
نتوانستم با تو حرف بزنم،
گریه کرده ام...
...
عزیز مدت های طولانی ام؛
نشد که کنار تو قدم بزنم ،
ولی من حتی
دلم
برای صدای پای تو هم
تنگ شده است..
****
عزیز مدت های طولانی ام؛
نمی دانی این روزهای بی تو
چقدر ویرانم
چقدر تکه تکه ام
نمی دانی...
****
عزیز مدتهای طولانیام؛
این روزها آرام با خودم زمزمه میکنم؛
خواهش میکنم دوام بیاور،
میدانم که ویرانه ای
پس فقط دوام بیاور...
****
عزیز مدت های طولانی ام؛
اندازه بغض قناری
دلتنگ توام،
خیال نکن کم است
قناری دلتنگ که می شود
میمیرد...
****
عزیز مدت های طولانی ام؛
کار ِدل که دلتنگی است ،
اما من،
"جانم " برای تو تنگ شده است....
****
ای عزیزِ تمام لحظههای طولانیام،
دل که کارش دلتنگی است،
اما این بار،
نه فقط دل،
که “جانم” برای تو تنگ شده است.
تنگتر از تمام فاصلهها،
عمیقتر از تمام سکوتها…...
.: Weblog Themes By Pichak :.