• وبلاگ : کنج دل🩶
  • يادداشت : ميگن برادر مرگه
  • نظرات : 4 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو
     
    + مامان کيارش 
    سلام صحرا جون
    انشاله که مادرت بهتر ميشه عزيزم
    مادر رو وقتي ميفهميم که مادر ميشيم من همين الانش که هيچ کاري واسه کيارش نکردم کلي ازش انتظار دارم و فکر ميکنم مادر خوبيم
    چه برسه به مادرامون
    اگه حتي کوتاهي هم بوده بخاطر عقايد و اعتقاداتشون بوده نه از سر عمد
    مگه ميشه مادري بخواد بچشو اذيت کنه يا کمش بزاره
    صحرا جونم مواظب باش بعدا پشيمون نشي
    راستي اين ترس رو منم دارم بيشتر هم وقتي ميشه که اعصابم خرد باشه
    پاسخ

    سلام منصوره جونم .ممنون عزيزم.ايشالا مادر شما هم همييشه سالم باشن .شايد منم به خاطر همين مادر بودنه که خيلي توقعم از مادرم بيشتر شده .شايد ما بيشتر از قديم به بچه هامون ميرسيم و خودمونو با اونا مقايسه ميکنيم و فکر ميکنيم کاري واسمون نکردند .با اينکه گاهي ميگم ما چقدر راحتيم و همه چي دم دستمونه .بيشتر اين ترسا از اعصابه .منم اينو فهميدم که هر وقت عصبي هستم بيشتر ترس به سراغم مياد .