• وبلاگ : کنج دل🩶
  • يادداشت : حرفاي درهم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی
     
    آفرين اين يکي پستت خيلي خوب بود . فکرم نکنم خيلي مجبور به نشستن شده باشي نه ؟؟ و اما در مورد سختيات . منم شنيدم بارداريهاي دوم خيلي سخت تر از اوليه واسه همين هميشه از خدا ميخام وانيا رو واسم سالم و صالح نگهداره تا بچه اول و آخرم باشه انشالا . بعدشم صحرا جون دخترت يگانه نمي تونه کمک حالت باشه يه کم ؟؟ فکر کنم اگه يه کم يادش بدي بتونه تو بعضي کارا کمکت کنه . راستي هيچ آشنا يا فاميل نزديکي پيشت نيست يا دوستي که يه کم باهاش صميمي باشي ؟؟؟؟
    اگه اينجا بودي خيلي خوب بودا ولي حيف ....
    پاسخ

    ممنونم.اگه اين نت درست باشه مجبور نميشم زياد بشينم .اما گاهي کلي مينويسم يهو قطع ميشه و همش ميپره.آره بهار جان زايمان هاي دوم هم همينطوره.اگه واقعا تصميم داري ديگه بچه نخواي قاطع باش.چون بيشتر دردسرهاي من به خاطر اين فاصله زياده.يگانه که قربونش برم مقصر خودمم که وسواس داشتم و کار نذاشتم بکنه .چندماهي هم که دارم سعي ميکنم زياد نتيجه نداده.هنوز مونده تا ياد بگيره.راستش اينجا کل فاميلم 4 تا دختر خاله هستن که يکيش فعلا صاحبخونمه.بيچاره ديسک عمل کرده و تا چند ماه ديگه استراحته .هيچ آشنا و دوست صميمي هم ندارم. خدا شما و دوستاتونو واسه هم نگه داره.