• وبلاگ : کنج دل🩶
  • يادداشت : روز پر کار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • mp3 player شوکر
     
    اي ول روز به روز داري حرفه اي تر ميشي تو وبلاگ نويسيا . افرين . خوب خسته نباشيد مي بينم که خيلي کار کردي ديروز . مي فهمم چقدر کار کردن در حالت سنگيني سخته ولي ديدي وقتي فکر يه کاري تو سرت مي افته ديگه نمي توني از خيرش بگذري ؟؟؟؟ واي منم همين طورم . تو حاملگيم حتي براي خونه تکوني عيد هم نذاشتم کسي برام کاري بکنه . مامانم بنده خدا هي چند بار گفت ولي خوب چون اخلاقم رو مي دونه دوست ندارم کسي تو دست و بالم بپلکه خيلي اصرار نکرد . باور کن همه کارارمو خودم کردم البته خوب من از نظر غذائي يه کم راحت ترم چون به محض اينکه حالشو نداشته باشم يا بيرون باشم ميرم يا خونه مامان خودم يا مامان بابک ولي خوب براي بقيه چيزا بخصوص تميز کردن خونه کار کسي رو قبول ندارم . بنده خدا بابک هم خيلي مواقع مياد کمکم مي کنه ها ولي من به دلم نمي چسبه بايد خودم کار کنم .
    راستي شما کيش زندگي مي کردين ؟؟؟؟؟ خوب بود اونجا ؟؟؟ پس چرا عازم يزد شدين ؟؟؟؟
    بابا دارم مي ميرم از فضولي يه کم بيشتر توضيح بده .

    پاسخ

    جدي ميگي؟خودم فکر کردم مسخره شده چند بار خواستم پاک کنم . ممنون که بهم روحيه ميدي.آره يادمه که خودمم بهت ميگفتم اينقدر کار نکن.آخه با وجود خونوادت اينو ميگفتم.راست ميگي که آدم کار بقيه به دلش نميچسبه.آره کيش بوديم ،حتما تو يه پست مفصل توضيح ميدم.